زمزمه های انتظار ...
 



دست روی دلم نگذار زمستان
نه از سوز تو به گرد سوز روزهای سرد فراق می رسد
نه بلندی یلدای تو به بلندی شب های انتظار
اما زمستان ،
من و تو شبیه هم می شویم بهار
همان بهاری كه ، مسیح نزول میكند
و نماز می گذراد
به امامت آن موعودی كه
آمدنش را انبیاء وعده كرده اند و اولیاء
و تو ای حضرت خورشید
هر وقت از این حوالی عبور كردی
به این فانوس های حوصله نگاه كن
كه ما ، به چشمهایمان آویزان كرده ایم .
ما به شوق دست های گرم تو
سرمای فراق را به جان می خریم

.: مجموعه کامل زمزمه های انتظار :.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...