چـرا...؟! _ 21 / این دیگه چه وضعشه ؟؟؟
پُفیش

دیروز پای تلوزیون بودیم ، اتفاقی زدیم یه كانال داشت تبلیغات پخش میكرد .
تو این تبلیغ انیمیشنی ، یه آقای ذرت! دم درب اتاق عمل منتظره تا بچه اش به دنیا بیاد و آروم و قرار نداره و همینطور داره قدم میزنه ، تا اینكه خانم پرستار میاد و خبر خوش یعنی بچه دار شدنش را بهش می ده .
وقتی آقای ذرت وارد اتاق عمل میشه تا بچه اش را ببینه ، كه صد سال ای كاش نمی رفت و بچه اش را نمی دید! ، كاری با بچه اش كه این پُفیش باشه ندارم ، مادر بچه را حدس می زنید كی باشه یا بهتره بگم چی باشه ؟
بله ، درست حدس زدید . یه ماهی .
یعنی : پدر (ذرت) + مادر (ماهی) = بچه (پُفیش)
آخه اینها چیكار دارند میكنند ؟ چی دارن نشون بچه ها می دن ؟ كی بهشون مجوز داده ؟
آخه بچه كه از هیچی خبر نداره ، چی پیش خودش فكر می كنه .
حالا بماند تو اینترنت زدن كه چقدر از این محصول اقبال شده و ...
من صداش میزنم! :
!تبلیغ ببین، چیز یاد بگیر!
(قسمتی از شعار فوق سانسور شده!!)
البته لازم بذكر است ،
منظور ما ، تبلیغی ست كه در رسانه ی ملی پخش شده!
(قسمتی از شعار فوق سانسور شده!!)
البته لازم بذكر است ،
منظور ما ، تبلیغی ست كه در رسانه ی ملی پخش شده!
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۱۰/۱۲ ساعت توسط Yousef
|