ابن خلدون
وی، تنها کسی است که در مقدمه کتاب تاریخ خود احادیث مربوط به امام زمان (ع) را با حدیث مجعولِ «لامَهدی اِلا عیسی بن مریم» مورد ایراد قرار می دهد. چون در عصر «ابن خلدون» نظر به شرایط خاصی که در جهان اسلام پیش آمده و تب مهدی پرستی بالا گرفته بود، افراد فرصت طلب برای پیشبرد اهداف خود از عنوان «مهدی موعود» استفاده می کردند، لذا ابن خلدون به خاطر سوء استفاده از این حقیقت، به خود عقیده نیز بی اعتقاد شده و در صحت احادیث شبهه کرده است. «ابن خلدون»، فصلی از کتاب خود بالغ بر بیست صفحه را به بحث درباره مهدویت و انتظار منجی موعود، اختصاص داده و به نقل و نقد از احادیث سی و شش گانه ای که بزرگان علم و حدیث، آن ها را درباره ظهور حضرت مهدی (ع) یادآور شده اند، پرداخته است. او در سرآغاز همین فصل می نویسد:
«آن چه در میان عموم مسلمانان به مرور زمان، شهرت یافته این است که ناچار باید در آخرالزمان، مردی از خاندان پیامبر، ظهور کند و دین را تأیید بخشد و عدل و داد را آشکار سازد و او را مهدی می نامند.» در پاسخ ابن خلدون گفته اند:
بسیاری گفته اند انگیزه مخالفت «ابن خلدون» با این احادیث، تعصب های خاص مذهبی و پاره ای از مصلحت اندیشی های بی دلیل است. البته برخی گفته اند: تحلیل سیاسی از مقدمه او گویای این است که انکار او جنبه سیاسی دارد، زیرا در برابر فاطمیین که ادعای مهدویت کرده بودند، او هم انکار مهدویت کرد. اما بزرگان و دانشمندان اسلام، گفتار او را ردّ کرده اند، به ویژه «ابن عبدالمؤمن» که کتاب ویژه ای نوشته و سی سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته است.
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...