اثبات امامت حضرت

فرهنگ الفبایی مهدویت

امامت در لغت به معنای پیشوایی و در اصطلاح، یعنی ریاست عامه در امور دین و دنیا، در نیابت از پیغمبر (ص). امامت حضرت مهدی (ع) به دو راه نصّ و معجزه ثابت شده است. اما نصّ: شیخ صدوق در کتاب کمال الدین به سندی صحیح به نقل از یونس بن عبدالرحمن آورده است که گفت: به محضر امام موسی بن جعفر (ع) مشرف شدم و عرضه داشتم: یابن رسول الله آیا تو قائم بالحق هستی؟ فرمودند: من هم قائم بالحق هستم و لکن آن قائمی که زمین را از دشمنان خدای عزوجل پاک می کند و آن را پر از عدالت می نماید، همچنان که از جور و ستم پر شده باشد، پنجمین فرزند من است که غیبتی طولانی دارد، زیرا که بر جان خود می ترسد. در این مدت عده ای از حق برگشته و عده ای دیگر ثابت قدم می مانند. سپس فرمود: خوشا به حال شیعیان ما که در غیبت قائم ما به رشته ولایت ما چسبیده و به دوستی ما ثابت مانده و از دشمنان ما بیزار باشند. آنان از ما و ما از آنهاییم. [1]
نمونه های دیگری از نص را می توان در جلد دوم کتاب کمال الدین، صفحات 376، 381 و 409 ملاحظه کرد.
همچنین در کتاب کفایه الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر تألیف شیخ علی بن محمد بن علی الخزاز قمی، 170 حدیث از طریق شیعه و سنی روایت شده که همه آن ها به امامت حضرت مهدی (ع) تصریح دارد.
و اما معجزه: معجزات و کرامات حضرت، دلیلی بر اثبات امامت اوست. از علی بن محمد سمری نقل شده که به محضر مقدس حضرت مهدی (ع) نامه نوشت و درخواست کفن کرد. جواب آمد که در سال هشتاد یا هشتاد و یکم به آن نیازمند خواهی شد. پس در همان وقتی که آن حضرت برایش تعیین کرده بود وفات یافت و یک ماه پیش از فوتش کفن برایش فرستاده شد. [2]
و از جمله معجزات آشکار حضرت، حاجت گرفتن مردم از آن حضرت است که هر ازگاهی زبان به زبان می چرخد و مشتاقان را امیدوارتر و مشتاق تر می کند. شفا یافتن بیماران لاعلاج در مسجد جمکران از آن جمله است. در کتاب های کمال الدین شیخ صدوق، بحارالانوار علامه مجلسی و نجم الثاقب میرزا حسین نوری از معجزات حضرت بسیار آمده است.
[1] کمال الدین، ج 2، ص 361
[2] همان، ص 501

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

اثبات الوصیه

فرهنگ الفبایی مهدویت

کتابی است از «ابی الحسن علی بن الحسین بن علی المسعودی» مسعودی در شهر بابل به دنیا آمد. در بغداد کسب دانش کرد. [1] به مصر، بصره، فارس، کرمان، هند، چین و عمان رفت تا از دانشمندان آن دیار بهره بگیرد. بالاخره در مصر اقامت گزید و در سال 345 یا 363 ق در همان جا بدرود حیات گفت. مسعودی را از بزرگان دانش رجال و تراجم، شخصیت برجسته علمی، جلیل القدر، مورد اطمینان و بزرگوار معرفی کرده اند. [2] کتاب «اثبات الوصیه» موضوعات تاریخی، اعتقادی و ... را در بر دارد. ابتدا به بیان جنود عقل و جهل، خلق جن و انس و سجود ملائکه پرداخته است. آن گاه، جریان های تاریخی را از هبوط آدم، رسالت انبیاء الهی و مردان بزرگ، تا ولادت پیامبر اکرم (ص) به بحث می گذارد. از نظر تاریخی در محدوده تاریخ ائمه (ع)، جریان هایی که در عصر هر امامی اتفاق افتاده، شیوه برخورد آنان با حاکمان زمان و عکس العمل های حاکمان را به رشته تحریر در می آورد. در پایان، امامت امام عصر (ع) را از زبان مخبران صادق اثبات می کند و موضوعاتی را به شرح زیر، در باب امامت امام دوازدهم و مسأله غیبت وی، به بوته بررسی می نهد: امام زمان فرزند کیست؟ ویژگی های حضرت، انتظار فرج، نشانه های ظهور، مقابله حضرت به هنگام ظهور با ستمکاران [3] و .... [1] مروج الذهب، ج 1، ص 277
[2] روضات الجنه، خوانساری، ج 4، ص 282
[3] چشم به راه مهدی، ص 455

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوهاشم جعفری

فرهنگ الفبایی مهدویت

اسم او «ابوهاشم داود بن قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب» معروف به جعفری است. سید بن طاووس نوشته است که او از جمله نمایندگان و نواب معروفی است که شیعیان قائل به امامت حضرت عسکری (ع) در نیابت آن ها اختلافی ندارند و نیز مؤلف کتاب «الرزام الناصب» نیز او را از نائبان بی واسطه حضرت ولی عصر (ع) دانسته است. [1] شیخ حر عاملی درباره او می گوید: «وی از اهالی بغداد بوده، ثقه و جلیل القدر و دارای شخصیتی ارزنده و مورد احترام ائمه (ع) می باشد. امام جواد، امام هادی و امام عکسری (ع) را درک کرده و در خدمت آن ها بوده است و گفته شده که حضرت رضا (ع) را نیز درک کرده است. [2]
در کتاب «الفهرست» شیخ طوسی آمده است که: او امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام عسکری (ع) و وجود مقدس امام زمان (ع) را زیارت کرده و از آن ها روایت نموده است. [3] وی در سال 261 از دنیا رفت و ظاهراً در بغداد به خاک سپرده شد. [4]
[1] آخرین امید، داود الهامی، ص 121
[2] وسایل الشیعه، ج 20 ، ص 190
[3] جامع الرواه، ج 1، ص 307؛ رجال شیخ طوسی، ص 414
[4] معارف و معاریف، ج 1، ص 487

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابومحمد حسین بن ابراهیم

فرهنگ الفبایی مهدویت

او «ابومحمد حسین بن ابرایهم بن احمد بن هشام المکتب المؤدِب الرازی» است. مُکَتِب یعنی کسی که فن کتابت می آموزد و مؤدب، یعنی مربی قرآن. وی در ری به همراه علی بن عبدالله وراق و محمد بن احمد ستانی که مانند وی، مکتب بوده و به چنین کاری اشتغال داشته است، از مشایخ شیعه حدیث نقل می کرده و به کتابت می پرداختند. [1] کسانی که ابومحمد از آنان حدیث نقل کرده عبارتند از: ابوعلی محمد بن همام در بغداد، محمد بن یعقوب کلینی، ابوالحسین محمد بن جعفر الاسدی در ری، علی بن ابراهیم بن هاشم در قم، احمد بن یحیی بن زکریا قطان.
ابومحمد حسین بن ابراهیم، در ری از ملازمان ابوالحسین محمد بن جعفر اسدی (م.312) و از سفرای مورد ستایش بوده است. ابومحمد، برای پیگیری مسائل و احتمالاً دیدار با حضرت حجت (ع) به بغداد سفر می کند و در آن جا نزد یکی از بزرگان شیعه، به نام: ابو علی محمد بن همام (م.336) می رود و درباره دیدار با حضرت، با او به گفت و گو می پردازد. ابوعلی نیز دعایی را که عمری از نایبان چهارگانه به وی آموخته، برای او ذکر می کند. در آن دعا، این مضمون آمده است: «خدایا! از تو می خواهم ولی امرت را به من بنمایانی» [2] وی، به دیدار سمری می رود و در یکی از این دیدارها، که شش روز پیش از فوت سمری بوده، توقیع شریف صادر می شود و از آن جا که ابو محمد حسین بن ابراهیم، استاد خط بوده و علاقه مند به جمع آثار خاندان عصمت و طهارت، آن توقیع را استنساخ می کند و بعدها که به روی باز می گردد، برای شیخ صدوق باز می گوید. این توقیع، چون از متن اصلی استنساخ شده، اعتبار ویژه ای دارد. تردید در توقیع مذکور، به معنای انکار یکی از معجزات حضرت حجت (ع) است؛ زیرا در این توقیع، خطاب به سمری بیان شده که: «تو، تا شش روز دیگر از دنیا می روی» و راوی می گوید: روز ششم، وی از دنیا رفت. از این روی، شیخ حر عاملی در «اثبات الهداه» [3]، این توقیع را در باب معجزات حضرت می آورد. علاوه بر این، راوی این توقیع صدوق است که از مشایخ معتمد خود نقل می کند. [4]
[1] چشم به راه مهدی، ص 73 و 104
[2] کمال الدین، ص 512
[3] اثبات الهداه، ج 3، ص 693
[4] چشم به راه مهدی، ص 58

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابو محمد

فرهنگ الفبایی مهدویت

کنیه حضرت مهدی (ع) است. [1]
[1] نجم الثاقب، باب دوم

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوغالب

فرهنگ الفبایی مهدویت

«احمد بن محمد بن سلیمان بن حسن بن جهم بن بکیر بن اعین بن سنس شیبانی» معروف به ابوغالب، یکی از افراد خاندان معروف آل اعین و از غیر نژاد عرب بود. شیخ طوسی در فهرست می گوید: ابوغالب زراری از بکیریون بود و بکیریون زراریان اند و تا زمان ابی محمد (ص) به بکیری معروف بودند تا توقیعی از ابی محمد (ص) صادر شد و در آن، نام او ابوطاهر زراری آمده بود.
عبارت توقیع این بود «فاما الزراری رعاه الله» از این پس این خاندان خود را زراری خواندند. ابوغالب در روزگار خویش، شیخ اصحاب امامیه و استاد و فقیه آنان بود و او را کتبی است از جمله کتاب التاریخ و ادعیه السفر، الافضال و مناسک الحج الکبیر و ... وی در سال 368 درگذشت و قبر او در نجف اشرف است. ابوغالب، در زمان غیبت صغری، با سفراء اختصاص داشته است. [1]
[1] معارف و معاریف، ج 1ف ص 465

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوعلی حجدر

فرهنگ الفبایی مهدویت

 از دستیاران «قاسم بن علاء» کارگزار حسین بن روح در آذربایجان بود. [1]
[1] تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (عج)، ص 197

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوعبدالله بزوفری

فرهنگ الفبایی مهدویت

شیخ طوسی از برخی علویان روایت کرده که می گوید: من در شهر قم بودم، میان شیعیان گفت و گویی درباره شخصی که منکر فرزند خود شده بود، در گرفت و قرار شد از شیخ نایب دوم یا سوم سئوال شود، من نزد ایشان بودم که نامه سئوال را به او دادند. وی نامه را نخواند و گفت: این نامه را نزد ابوعبدالهل بزوفری ببرید تا پاسخ دهد. نامه را نزد او بردند و من نیز در آن جا حاضر بودم. وی پاسخ داد که این فرزند مال همین شخص است و در فلان روز و فلان جا با مادر او همبستر شده است. نامش را محمد بگذارند. نامه رسان به شهر خود رفت و داستان را به آن ها گفت و مسأله روشن شد و پس از مدتی فرزند متولد شد و نام او را محمد گذاشتند.
این روایت نشان یم دهد که «بزوفری» معلوماتش را مستقیماً یا به واسطه نواب خاص، از خود آن حضرت فرا می گرفته است. نجاشی در کتاب رجال، و علامه در الخلاصه می گوید: او مردی بزرگوار و مورد اطمینان و شخصیتی جلیل القدر است. [1]
[1] آخرین امید، داود الهامی، ص 119

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوعبدالله

فرهنگ الفبایی مهدویت

کنیه حضرت مهدی (ع) است. گنجی شافعی در کتاب «البیان» در احوال صاحب الزمان (ع) روایت کرده از حذیفه از رسول خدا (ص) که فرمود: اگر نماند از دنیا مگر یک روز، هر آینه بر می انگیزند خداوند، مردی را که اسم او اسم من است و خُلق او خُلق من، کنیه او ابو عبدالله است و بیاید که آن جناب، مکنی است به کنیه جمیع اضداد طاهرین خود.» [1]
[1] همان

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوصالح

فرهنگ الفبایی مهدویت

کنیه معروف حضرت مهدی (ع) است. در میان عرب ها، بَلدی و بادیه نشین و پیوسته در توسلات و استغاثات خود، آن حضرت را به این اسم می خوانند و شاعران و ادیبان در قصاید و مدایح خود ذکر می کنند. [1]
از امام صادق (ع) روایت است که فرمود: «هر گاه گم شدی در راه، ندا کن یا بگو: یا صالح! یا ابا صالح! ارشدنا الی الطریق رحمکم الله» [2] و آورده اند که صالح، اسم جنی است که سیر می کند در بلاد به جهت ارشاد گم شده و حبس کردن حیوان فرار کرده؛ چنان چه در «خصال» از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده است. [3] بسیاری از منتظران، با جمله «یا ابا صالح المهدی ادرکنی» از حضرت مدد می گیرند.
[1] نجم الثاقب، باب دوم
[2] بحار الانوار، ج 52 ص 172
[3] نجم الثاقب، باب دوم

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوسهل نوبختی

فرهنگ الفبایی مهدویت

«اسماعیل بن علی بن اسحاق بن ابی سهل بن نوبخت» دانشمندی معروف و اهل بحث و مناظره با مخالفان شیعه بود که سی و هفت کتاب و رساله داشت. [1] عده ای از ابوسهل نوبختی سئوال کردند: چطور شد امر نیابت به «شیخ ابوالقاسم حسین بن روح» واگذار شد ولی به تو واگذار نشد؟ او پاسخ داد: آنان (ائمه «ع») بهتر از هر کس می دانند چه کسی را به این مقام برگزینند. من آدمی هستم که با دشمنان رفت و آمد دارم و با ایشان مناظره می کنم. اگر آنچه را که ابوالقاسم درباره امام می داند می دانستم، شاید در بحث هایم با دشمنان و جدال با آنان، می کوشیدم تا دلایل بنیادی را بر وجود امام ارائه دهم و در نتیجه، محل اقامت او را آشکار سازم؛ اما اگر ابوالقاسم، امام را در زیر جامعه خود پنهان کرده باشد، بدنش را با قیچی قطعه قطعه کنند تا او را نشان دهد، هرگز چنین نخواهد کرد. [2]
«ابوسهل نوبختی» از جمله کسانی است که از تولد حضرت مهدی (ع) اطلاع یافت [3] و بر جنازه پدر حضرت نماز خوانده است. [4]
[1] خاندان نوبختی، ص 122 و 123
[2] غیبه طوسی، ص 391
[3] بحارالانوار، ج 51، ص 5؛ کمال الدین، ج 2، ص 104 – 114
[4] بحار الانوار، ج 2، ص 6

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوجعفر

فرهنگ الفبایی مهدویت

کنیه حضرت مهدی (ع) است. روایت شده که برای حضرت، کنیه یازده امام از پدران و عم آن حضرت امام حسن مجتبی (ع) است.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابودلف کاتب

فرهنگ الفبایی مهدویت

اسم او «محمد بن مظهر» است. به ابوبکر بغدادی ایمان آورده و ابوبکر بغدادی، هنگام مرگش به او وصیت کرد و او را نائب خود دانست. پس از فوت علی بن محمد سمری، ابودلف ادعای نیابت از سوی امام زمان (ع) کرد، با این که از آن حضرت، توقیعی صادر شده بود که دیگر پس از «علی بن محمد سمری» نائب خاص نخواهد داشت.
یکی از نزدیکان محمد بن عثمان گفت: ابودلف قبلاً کارش جمع آوری خمس اموال شیعیان بود، زیرا وی در میان شیعیان کرخ تربیت شده و شاگردی آن ها را کرده بود. مردم کرخ هم خمس مال خود را می پرداختند و هیچ یک از شیعیان در این خصوص تردید نداشتند. ابودلف هم این معنی را اعتراف می کرد و به آن افتخار می نمود. او بعدها منحرف شده و می گفت: آقای من شیخ صالح (ابوبکر بغدادی) مرا از مذهب ابوجعفر کرخی (محمد بن عثمان) به مذهب خود یعنی مذهب ابوبکر بغدادی منتقل نمود. سپس شیخ طوسی اضافه می کند: جنون ابودلف و حکایات فساد مذهب وی، بیش از این است که شماره شود.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابودُجانه انصاری

فرهنگ الفبایی مهدویت

از یاران حضرت، هنگام ظهور و پس از رجعت است. او «سماک بن خَرَشه» معروف به «ابودجانه» است. از بزرگان انصار و از دلاوران نامی عرب بود که در جنگ های احد و بدر و بسیاری از جنگ های پیامبر اکرم (ص) حضور داشت و آخرالامر در «حدیقه الرّحمان» در جنگ با لشکریان مُسیلمه کذاب، به شهادت رسید.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوحامد عمران بن مفلس

فرهنگ الفبایی مهدویت

وی از دستیاران «قاسم بن علاء» کارگزار «حسین بن روح» در آذربایجان بود.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوبکر بغدادی


فرهنگ الفبایی مهدویت

از مدعیان دروغین نیابت در دوران نیابت «محمد بن عثمان» بود. اسم او «محمد بن احمد بن عثمان» است که برادرزاده محمد بن عثمان – نایب دوم – و نوه عثمان بن سعید – نایب اول امام زمان (ع) می باشد. عموی او محمد بن عثمان – انحراف او را می دانست، ولیکن دیگران از آن خبری نداشتند.

ابوبکر بغدادی در بصره وکیل «یزیدی» بود. مدتی در آن سمت ماند و اموال بسیاری به چنگ آورد. آن گاه شکایت او را نزد یزیدی بردند، یزیدی هم او را گرفت و اموالش را مصادره کرد و ضرباتی چند، بر سرش کوبید که چشمش آب آورد و با حالت کوری در گذشت.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوالقاسم حسن بن احمد


فرهنگ الفبایی مهدویت

وکیل محمد بن عثمان – نائب دوم – در سامرا بود که با نائب دوم و هم با امام (ع) تماس مستقیم داشت.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوالقاسم

فرهنگ الفبایی مهدویت

کنیه حضرت مهدی (ع) است. روایت است از رسول خدا (ص) که فرمودند: «مهدی از فرزندان من است، اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است.» در تاریخ ابن خشاب، روایت است از امام صادق (ع) که فرمود: «خلف صالح، از فرزندان من است، اوست مهدی، اسم او محمد است. کنیه او ابوالقاسم.»

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوالعنبس

فرهنگ الفبایی مهدویت

«ابو العنبس محمد بن اسحاق بن ابراهیم کوفی» مؤلف کتاب «صاحب الزمان» است. این کتاب، نخستین کتابی است که از طرف علمای اهل سنت، در حق آن حضرت نگارش یافته است. ابوالعنبس از علمای بزرگ قرن سوم، و متوفی 275 هجری است و احتمالاً تألیف این کتاب، پیش از ولادت حضرت بقیه الله (ع) (255 هـ) باشد.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوالدنیا

فرهنگ الفبایی مهدویت

«علی بن عثمان مغربی» مرد افسانه در طول عمر بود. خطیب در تاریخ بغداد آورده که وی در عهد خلافت ابی بکر متولد شد و به همراه پدر رهسپار کوفه گشت که به خدمت امیرالمؤمنین (ع) برسد، ولی پدرش در راه مرد و خود به نزد امیرالمؤمنین (ع) آمد و حضرت، حال پدر را از او پرسید. وی گفت: در بین راه به چاه آبی رسیدیم که تشنه بودیم، من از آن آب نوشیدم، ولی چون نوبت به پدرم رسید، چاه از نظر ما پنهان شد و پدر، از تشنگی مرد. حضرت فرمود: تو عمری دراز خواهی کرد، زیرا هر که از آن چاه بنوشد، عمرش طولانی می شود. او در سال 300 به بغداد آمد و شنیدم که به سال 327 از دنیا رفته است.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوالحسن

فرهنگ الفبایی مهدویت

کنیۀ حضرت مهدی (ع) است.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابوالادیان

فرهنگ الفبایی مهدویت

 از کسانی است که بر جنازه امام حسن عسکری (ع) نماز خوانده و در مراسم تشییع جنازه، حضرت بقیه الله (ع) را دیده است. می گوید: وارد خانه امام حسن عسکری (ع) شدیم و با جنازه آن حضرت مواجه گشتیم. برادر امام حسن عسکری (جعفر کذاب) جلو آمد که بر نعش برادر نماز بخواند. چون دست ها را برای تکبیر بالا برد، کودکی در صحن خانه ظاهر شد و عبای جعفر را گرفت و کشید، و در آن حال فرمود: ای عمو! برو عقب. برای نماز پدرم من از همه شایسته ترم. جعفر در حالی که رنگش پریده بود، خود را به عقب کشید و آن کودک بر جنازه پدرش نماز گزارد. آن گاه جنازه امام (ع) در کنار قبرِ پدر بزرگوارش امام هادی (ع) دفن شد.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابواسحاق ابوعبیده ثقفی

یکی از مدعیان مهدویت بود که به نام خونخواهی حسین (ع) به کمک ابراهیم بن اشتر قیام نمود و محمد حنیفه را که چهارمین فرزند حضرت علی (ع) بود در قبه زمزم، که محبس ابن زبیر بوده، نجات داده و پس از او مدعی مهدویت شد و محمد حنیفه را امام می دانست. چندین مسلک پس از فوت محمد حنیفه پدیدار گشت تا این که در سال 67 به دست مصعب بن زبیر کشته شد. شهرستانی در ملل و نحل نوشته که او کیسانی مذهب بوده، پس از آن زبیری و سپس شیعه گردید.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابو ابراهیم

فرهنگ الفبایی مهدویت

کنیۀ حضرت مهدی (ع) است.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن یمین

امیر فخرالدین محمود (ابن یمین) فریومدی (متوفای 769 ق) شاعر پر آوازه شیعی در سده هشتم هجری، قصایدی در مدح ذوات مقدس معصومین (ع) دارد از جمله آن هاست:

بعد ازو، صاحب زمان کز سال های دیرباز
دیده ها در انتظار روی آن فرخّ لقاست
چون کند نور حضور او جهان را با صفا
هر کژی کاندر جهان باشد، شود یک باره راست
این بزرگان، هر یکی را در جناب ذوالجلال
از بزرگی، رفعتی فوق سماوات العُلاست
برامید آن که روز حشر ازین شاهان، یکی
گوید: این ابن یمین، از بندگان خاص ماست
این عنایت بس بود ابن یمین را، بهر آنک
هر که باشد بنده شان در این دو دنیا پادشاست.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن مغازلی

«ابوالحسن علی بن محمد بن طبیب واسطی» معروف به «ابن مغازلی» فقیه شافعی است. کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزمان» از تألیفات اوست. وی از علمای اوائل سده چهارم هجری بوده و به چهار واسطه از ابوصلت هروی حدیث نقل می کند.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن متیل

یکی از وکلای محمد بن عثمان – نائب دوم – در بغداد بود. مرحوم صدوق گزارشی را از دیدار سری محمد بن عثمان با ابن متیل نقل می کند. طبق این گزارش محمد بن عثمان با ابن متیل در یکی از خرابه های عباسیه بغداد دیدار کرد. در آن جا نامه ای که امام دوازدهم به او نوشته بود، خواند و سپس آن را از بین بُرد.

این مطلب بیانگر این است که روابط نائب دوم با وکلای خود بسیار دقیق بود تا هیچ ردّ پایی را به مقامات دولتی نشان ندهد و جان خود و امام و وکلای خود را از خطر محفوظ بدارد.

چون «جعفر بن احمد بن متیل» از دوستان نزدیک «محمد بن عثمان» بود، برخی گمان می کردند که «محمد بن عثمان» امر وکالت و سفارت حضرت را پس از خود به او خواهد سپرد. چون هنگام وفات «محمد بن عثمان» فرا رسید، ابن متیل در بالای سر او و حسین بن روح در پایین پایش نشسته بودند. «محمد بن عثمان» در آن حال به ابن متیل رو کرد و گفت: من مأمور شدم که حسین بن روح را وصیّ گردانم و امور را به او واگذارم. وقتی ابن متیل این سخنان را شنید از جای خود بلند شد و دست «حسین بن روح» را گرفت و او را در بالای سر «محمد بن عثمان» نشانید و خود در پایین پای او نشست.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن شاذان

اسم او «محمد بن شاذان بن نعیم نعیمی نیشابوری» است. شیخ صدوق او را در ردیف ده نفر دیگر که دو نفرشان از نواب خاصه هستند عثمان بن سعید و محمد بن عثمان ذکر کرده و او را از نائبان منصوب از سوی امام قائم (ع) دانسته است. لکن ابن طاووس او را جزء نائبان با واسطه دانسته و از کسانی محسوب داشته که از معجزات حضرت آگاهی پیدا کرده و آن حضرت را زیارت کرده است.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن خلدون

«ابوزید عبدالرحمن بن محمد» معروف به «ابن خلدون» از بزرگان و حکما و مورخان معروف (متولد 732 هـ.ق در تونس و متوفی 806 یا 808 هـق) است. کتاب تاریخی او موسوم به «العبر و دیوان المبتداء و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر» در هفت جلد، معروف است.

وی، تنها کسی است که در مقدمه کتاب تاریخ خود احادیث مربوط به امام زمان (ع) را با حدیث مجعولِ «لامَهدی اِلا عیسی بن مریم» مورد ایراد قرار می دهد. چون در عصر «ابن خلدون» نظر به شرایط خاصی که در جهان اسلام پیش آمده و تب مهدی پرستی بالا گرفته بود، افراد فرصت طلب برای پیشبرد اهداف خود از عنوان «مهدی موعود» استفاده می کردند، لذا ابن خلدون به خاطر سوء استفاده از این حقیقت، به خود عقیده نیز بی اعتقاد شده و در صحت احادیث شبهه کرده است. «ابن خلدون»، فصلی از کتاب خود بالغ بر بیست صفحه را به بحث درباره مهدویت و انتظار منجی موعود، اختصاص داده و به نقل و نقد از احادیث سی و شش گانه ای که بزرگان علم و حدیث، آن ها را درباره ظهور حضرت مهدی (ع) یادآور شده اند، پرداخته است. او در سرآغاز همین فصل می نویسد:
«آن چه در میان عموم مسلمانان به مرور زمان، شهرت یافته این است که ناچار باید در آخرالزمان، مردی از خاندان پیامبر، ظهور کند و دین را تأیید بخشد و عدل و داد را آشکار سازد و او را مهدی می نامند.» در پاسخ ابن خلدون گفته اند:
اولاً: تعداد احادیث، منحصر به این سی و شش حدیث نیست که او در کتاب خود آورده است ثانیاً: بسیاری از علمای بزرگ اهل تسنن، احادیث مهدی را متواتر دانسته اند. ثالثاً: سوء استفاده از یک حقیقت، دلیل بر باطل بودن آن حقیقت نمی شود، بلکه خود این موضوع، دلیل بر اصالت مهدویت است. اگر چیزی اصالت نداشته باشد، هرگز تقلبی آن یافت نمی شود.
بسیاری گفته اند انگیزه مخالفت «ابن خلدون» با این احادیث، تعصب های خاص مذهبی و پاره ای از مصلحت اندیشی های بی دلیل است. البته برخی گفته اند: تحلیل سیاسی از مقدمه او گویای این است که انکار او جنبه سیاسی دارد، زیرا در برابر فاطمیین که ادعای مهدویت کرده بودند، او هم انکار مهدویت کرد. اما بزرگان و دانشمندان اسلام، گفتار او را ردّ کرده اند، به ویژه «ابن عبدالمؤمن» که کتاب ویژه ای نوشته و سی سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته است. 

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن حوشب

«ابوالقاسم رستم بن حسین بن فرج بن حوشب بن زاذان نجار کوفی» ملقب به «منصور الیمن» از داعیان اسماعیلی سده سوم هجری بود. وی از مدعیان مهدویت بود و لقب منصور به داعیه او دلالت دارد؛ چون در سرزمین یمن، مهدی را منصور می خوانند. وی اصلاً ایرانی و از اهالی کوفه و نخست، شیعه دوازده امامی بود، ولی پس از رحلت امام عسکری (ع) به اسماعیلیه گروید.
وی در 270 ق از قادسیه به یمن آمد و مانند عباسیان، بی ذکر نامی خاص به «الرضا من آل محمد» دعوت کرد. نخست دژ استواری در کوه لاعه برآورد و پس از آن که سپاهی بر خود فراز آورد و کارش بالا گرفت، دست به تسخیر شهرهای عمده یمن از جمله صنعا زد و داعیانی از سوی خود به سراسر نواحی یمن و بحرین و یمامه و سند و هند و مصر و مغرب فرستاد. ابوعبدالله شیعی، داعی فاطمیان در شمال افریقا، پیش از عزیمت به این سرزمین، چندگاهی در یمن، پیش «ابن حوشب» به سر برد و در مجالس او حاضر شده، دقایق و رموز دعوت را از او بیاموخت. در 302 یا 303 امام زیدی یمن، دست ابن حوشب و عمالش را از یمن کوتاه کردند.
«ابوالقاسم رستم بن حسین بن فرج بن حوشب بن زاذان نجار کوفی» ملقب به «منصور الیمن» از داعیان اسماعیلی سده سوم هجری بود. وی از مدعیان مهدویت بود و لقب منصور به داعیه او دلالت دارد؛ چون در سرزمین یمن، مهدی را منصور می خوانند. وی اصلاً ایرانی و از اهالی کوفه و نخست، شیعه دوازده امامی بود، ولی پس از رحلت امام عسکری (ع) به اسماعیلیه گروید. وی در 270 ق از قادسیه به یمن آمد و مانند عباسیان، بی ذکر نامی خاص به «الرضا من آل محمد» دعوت کرد. نخست دژ استواری در کوه لاعه برآورد و پس از آن که سپاهی بر خود فراز آورد و کارش بالا گرفت، دست به تسخیر شهرهای عمده یمن از جمله صنعا زد و داعیانی از سوی خود به سراسر نواحی یمن و بحرین و یمامه و سند و هند و مصر و مغرب فرستاد.
ابوعبدالله شیعی، داعی فاطمیان در شمال افریقا، پیش از عزیمت به این سرزمین، چندگاهی در یمن، پیش «ابن حوشب» به سر برد و در مجالس او حاضر شده، دقایق و رموز دعوت را از او بیاموخت. در 302 یا 303 امام زیدی یمن، دست ابن حوشب و عمالش را از یمن کوتاه کردند.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن حسام

ابن حسام خوسفی (متوفای 875 ق) شاعر پر آوازه آیینی در سده نهم هجری است. دیوان اشعار او از مناقب آل الله سرشار و معطر است، خصوصاً شیفتگی بسیاری را نسبت به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (ع) نشان می دهد:
ای صبا! افتان و خیزان تا به کی!          غالیه بر خاک ریزان، تا به کی؟!
قصه از شاه ولایت گوی و بس         داستان پور دستان تا به کی؟!
عالم از ظلمت، سواد شب گرفت          آخر ای خورشید تابان! تا به کی؟!
مرحبا ای مهدی آخر زمان!          آشکارا باش، پنهان تا به کی؟!
ابن حسام سه ترکیب بندِ مناقبی در ستایش حضرت ولی عصر (عج) دارد که در پیشینه شعر مهدوی در زبان فارسی بی سابقه است.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن جنید

«ابو علی محمد بن احمد بن جنید بغدادی» مشهور به «ابن جنید» از اعاظم فقهای امامیه و اکابر علمای شیعه و از مشایخ شیخ مفید و مشایخ نجاشی و شیخ طوسی بوده است. او نخستین کسی است که باب اجتهاد را مفتوح ساخته و یا این که او در این امر از «حسین بن ابی عقیل» پیروی نمود. لذا از این دو بزرگوار در السنه فقها به «قدیمین» تعبیر می کنند.
مرحوم نجاشی پس از آن که وی را به «وجه فی اصحابنا، ثقه جلیل القدر» توصیف کرده گفته است: از بعضی بزرگان شیعه شنیدم می گفت: مبلغی مال و شمشیری از حضرت صاحب (ع) به نزد او بود که در مرض موت، آن ها را به کنیزش سپرد. از مؤلفات وی: الالفه، التراقی الی علی المراقی، نثر طوبی، ازاله الران عن قلوب الأخوان، الاحمدی فی الفقه المحمدی، الافهام لأصول الاحکام، احکام الصلاه، استخراج المراد من مختلف الخطاب است. به قولی، در سال 381 در ری درگذشت.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن بابویه

در عرف علمای رجال، کنیه سه تن از فقهای بزرگ شیعه است: «علی بن حسین» و دو پسرش «ابوعبدالله حسین و ابوجعفر محمد صدوق».
بابویه، نام جد اعلای ایشان، کلمه ای است فارسی، منسوب به «بابو» یعنی بابا، پدر، پیر و مرشد.
محمد، فرزند «علی بن حسین بابویه» همان شیخ صدوق، معروف به «ابن بابویه» است. «علی بن حسین بابویه» با دختر عموی خود (دختر محمد بن موسی بن بابویه) ازدواج کرد، اما از او فرزندی نیافت. نامه ای به «حسین بن روح» نوشت و به وسیله او از امام زمان (ع) تقاضا کرد که دعا بفرماید تا خدا فرزندانی فقیه به او عنایت کند. از ناحیه امام (ع) پاسخ آمد که از همسر فعلی خود فرزندی نخواهی داشت، ولی به زودی کنیزی دیلمی را مالک می شوی و دو پسر فقیه از او نصیب تو خواهد شد. ابن بابویه، سه پسر پیدا کرد (محمد، حسین و حسن) محمد و حسین، هر دو فقیه شدند و حسن، به عبادت و زهد مشغول شد.

«ابن بابویه» از علمای بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری و صاحب تألیفات بسیار و ارزشمندی است. مرحوم محدث قمی می نویسد: حدود سیصد تألیف دارد که این تألیفات عمدتاً در ابواب فقه و اصول و تفسیر و سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع) و احتجاج و اخبار فضائل اهل بیت و اخبار غیبت و علائم ظهور امام غایب (ع) و آداب زیارت مشاهده مشرفه و پاسخ به سئوالات علمای سایر بلاد است. از جمله آن کتاب ها: «من لایحضره الفقیه»، «توحید صدوق»، «رساله اعتقادات»، «خصال»، «کمال الدین»، «عیون اخبار الرضا» و ... است. صدوق به اجماع علمای شیعه در وسعت دانش و قوت حافظه و نظم فکری و کثرت تألیفات و جمع احادیث و صحت اتقان در میان سایر علمای شیعه ممتاز است.

مرحوم صدوق در سال 381 هجری، وفات و در شهر ری در گورستانی که هم اکنون معروف به «ابن بابویه» است مدفون است. و مقبره پدرش (علی بن حسین بابویه) در قم است.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن انباری

«كمال الدین احمد بن محمد بن یحیی انباری» در سال 543 داستانی را كه از بسیاری جهات، مشابه داستان جزیره خضرا است نقل كرده است .


راوی داستان ابن انباری، مسیحی است و این داستان در كتاب «بحارالانوار، ج53، ص213» آمده است . نقاط اشتراكی كه در دو داستان «علی بن فاضل» و «ابن انباری» وجود دارد اینهاست :

1- محل سكونت امام زمان (عج) و فرزندانش در جزایری میان دریاست .
2- امام زمان (عج) اكنون دارای همسر و فرزند است .
3- جزیره ها بسیار با صفا و سرسبز و خرم اند، كه در نقاط دیگر نظیر ندارند.
4- مسأله رؤیت و دیدن امام زمان (عج).
5- نظم اجتماعی و رفاه و كیفیت سلوك مردم در آن جزایر بسیار عالی است.
6- راوی اصلیِ هر دو داستان، مجهول الهویه اند. روایت ابن انباری گویای این مطلب است كه امام (ع) در جزایر ناشناخته ای در دریای مدیترانه فرزندانی دارد.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن الحسین


احادیث بسیاری در باب نَسَب امام مهدی (عج) وارد شده است كه مشخص می گردد ایشان قطعا از نسل امام حسین (ع) و نهمین فرزند وی است. شیعه معتقد است كه حضرت مهدی (عج) متولد شده، نامش م.ح.م.د است، فرزند امام حسن عسكری (ع) و نهمین فرزند از نسل امام حسین (ع) است .

سلمان فارسی گفت:«بر نبی اكرم (ص) داخل شدم و حسین (ع) را بر ران رسول خدا یافتم، در حالی كه حضرت چشمان و دهان او را می بوسید، می فرمود:

«تو سرور، پسر سرور، و امام، پسرِ امامی، تو پدرِ امامانی، تو حجت و پدر نُه حجت خدایی كه از نسل تو هستند و نهمین نفر آنها ، قائم خواهد بود.»

ابو بصیر از امام باقر (ع) روایت میكند كه : « نُه امام پس از حسین بن علی (ع) وجود دارند كه نهمین آنها قائم شان خواهد بود.» رسول اكرم (ص) در آخرین روزهای زندگی، با دست مبارك به شانه ی امام حسین (ع) زد و خطاب به حضرت زهرا (س) فرمود:

«مهدی امت از نسل اوست. دنیا سپری نمی شود، جز اینكه مردی از اولاد حسین (ع) به پا خیزد و جهان را پر از عدل كند، چنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد.»

و در حالی كه با دست مباركشان به سوی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) اشاره میكرد ، فرمودند :
« مهدی امت از آنهاست.»

نظر به این كه مادر امام باقر (ع)، دختر امام حسن مجتبی (ع) است، از این رهگذر امامان بعدی حسنی و حسینی هستند و حضرت مهدی (ع) نوه ی پسری امام حسین (ع) و نوه ی دختری امام حسن مجتبی (ع) است .
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن ابی زینب

همان «محمد بن ابراهیم نعمانی» مؤلف كتاب الغیبة است . به «ابن زینب» نیز معروف است.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن ابی العزاقر

ابو جعفر محمد بن علی شلمغانی معروف به ابن ابی العزاقر از شلمغان یكی از روستاهای واسط برخاست. ابتداء نزد شیعه معتبر و مقامی بلند داشت. گفته شده که وی نزد شیخ ابو القاسم حسین بن روح نوبختی نیز جایگاه خاصی داشته است. او در واقع واسطه بین مردم و حسین بن روح بود. حوائج شیعیان را مكتوب می­نمود و آنها را به نوبختی می­رساند. اما ابو علی بن همام از یاران حسین بن روح می­گوید: شلمغانی فقط یكی از فقیهان بوده و رابط بین مردم و حسین بن روح نبوده و حسین بن روح به او این مناصب را نسپرده و نمی­سپرد.
 
در ایامی كه هنوز به غلو كشیده نشده بود مورد اطمینان بوده و به همین دلیل ،اصحاب از او روایات متعددی نقل می­نمودند. همچنین او یكی از نویسندگان و مؤلفین شیعه ٔ امامیه بود. مؤلفات وی مورد رجوع و استفاده گسترده امامیه واقع می شد. بعد از ضلالت نیز به نوشتن كتب اشتغال داشت.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آیین جدید

از روایت هایی که حرکت های فکری و فرهنگی حضرت را در عصر ظهور بیان می کند، دانسته می شود که در این روزگار، توجیه ها، تاویل ها، انحراف ها و پیرایه ها، بسیاری از باورهای اسلام ناب را تهدید می کند و ساخته های ذهنی مدعیان دین، به عنوان باورهای دینی ترویج می شود.امام صادق(ع) درباره راه و روش حضرت مهدی(عج) می فرماید:«راه و روش او، چون پیامبر است؛ یعنی هرچه را پیش او باشد ویران می کند- چنانچه پیامبر (ص) جاهلیت را ویران ساخت- و اسلام را از نو می نمایاند.»در بسیار از روایات اسلامی، از تجدید دین و آمدن آیین جدید، توسط امام مهدی(عج) سخن رفته است.

حضرت علی(ع) می فرماید:«او هوا پرستی را به خدا پرستی باز می گرداند، پس از آن که خدا پرستی به هوا پرستی بازگردانده شد. رای ها را به قرآن باز می گرداند، پس از آن که قرآن را به رای های خود بازگردانده باشند.»این کلام حضرت علی(ع) روشن می کند که اندیشه دینی پیش از ظهور، در سطح وسیعی بر اساس هواها و هوس ها و منافع شخصی و گروهی شکل می گیرد. عالمان دنیا مدار  و نفس پرست، اصول و فروع دینی و آیات وحی را به دلخواه تفسیر و تاویل می کنند؛ آن گونه که با آرزوهای دنیاخواهانه آنان هیچ تضادی پیدا نکند.حضرت علی(ع) می فرماید:« مهدی (ع) کتاب و سنت مرده و از میان رفته را زنده می کند.»

وقتی حضرت ظهور کرد، بدعت ها را ابطال می کند و احکام خدا را به همان جور که صادر شده  ظاهر می نماید و حدود اسلام را بدون سهل انگاری اجرا می کند. از این روست که چنین برنامه ای برای مردم تازگی دارد. مردم گمان می کنند وقتی حضرت ظاهر می شود، تمام اعمال مسلمین را تصحیح می کند و به اتفاق آنان در گوشه مسجد مشغول عبادت می شود، اما اگر مشاهده کنند  که از شمشیر امام زمان (عج) خون می چکد و مردم را به سوی جهاد و امربه معروف و نهی از منکر دعوت می کند و نمازگزاران ستم پیشه را به قتل می رساند و اموالی را که از راه تعدی و رشوه خواری و ربا به دست آورده اند به صاحبانش بر می گرداند و مانع زکات  را گردن می زند، این برنامه برای آنان تازه و جدید است.

نکته قابل توجه این است که اختلاف آراء و افکار در حوزه اندیشه دینی، به مقتضای اجتهادی بودن آن است و این نزد دین پژو هان، اصلی پذیرفته و برخاسته از تعالیم دینی امامان (ع) است. احادیث یاد شده، اندیشه هایی که بر پایه فهم و استنباط درست پدید آید و معیارهای مسلم اجتهاد دینی را متناسب با نیازمندی های فرهنگ دینی زمان خود دارا باشد، در بر نمی گیرد.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آینده جهان و نظریه پردازان

امروزه در اثر تحولاتی كه در آخرین دهه قرن بیستم رخ داده است، خصوصاً فروپاشى شوروى وپایان رسمى جنگ سرد، اندیشه حكومت جهانى به محور پیش بینى نویسندگان معاصر عمدتاً آمریكاییان درباره آینده جهان تبدیل شده است.

دیدگاه مشترك نویسندگان غربى، توسعه خطى تحولات ورسیدن حتمى به حكومت جهانى دموكراسى لیبرال است. لذا "مسؤولیت " رهبران عرب براى رسیدن به آن موقعیت و بى فایده بودن مقاومت مردم و رهبران غیرغربى در برابر این سیر محتوم وقایع جهان را متذكر مى شوند. اما هر یك از آن ها براى مقصود خویش راهى جداگانه را برگزیده اند. به تعدادى از این نظریات یا پیش بینى ها، بدون نقد آن، اشاره می كنیم.

الف ) فرانسیس فوکویاما

ب) مارشال مک لوهان

ج) آلون تافلر 

د) پال کندی

هـ ) ساموئل هانتین گتون

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ادامه مطلب . . .

ادامه نوشته

آسیب شناسی تربیتی مهدویت

مهدویت تنها مساله ای اعتقادی نیست ، بلکه بعد تربیتی نیز دارد. هنگامی که ما مشخص می کنیم براساس متون روایی ، اعتقاد به وجود و ظهور مهدی (ع) ضروری است، مجموعه دانشی را برای افراد فراهم نموده ایم . اما هنگامی که این مجموعه ، به همراه خود ، تحولات هیجانی ، عاطفی و عملی معینی را ایجاد می کند که ضمن آن ، افراد  می کوشند خود را برای یاوری امام مهدی (ع) مهیا سازند ، چهره تربیتی مهدویت آشکار می گردد . وقتی به جنبه تربیتی مهدویت واقف شدیم ، باید آسیب شناسی تربیتی مهدویت را مورد تأمل قرار دهیم :

1. حصاربندی و حصارشکنی: از آسیب های تربیتی مهدویت است .برخی معتقدند پیروان حق ، باید بریده و برکنار از پیروان باطل ، انتظار بکشند تا لحظه وقوع واقعه فرارسد . در این تصور ، دوران غیبت به مثابه ( اتاق انتظار ) است که باید در آن ، به دور از اهل باطل نشست و منتظر بود تا صاحب امر بیاید و کار را یکسره کند . تنها تلاش افراد در این جا برای دور نگاه داشتن و مصون داشتن خود ودیگران ، از اهل باطل است . این آسیب از کج فهمی نسبت به مهدویت نشأت گرفته است چون اگر مهدویت ، ناظر به غلبه نهایی حق برباطل است ، باید این غلبه را در پرتو قانون کلی چالش میان حق وباطل فهم کرد.در چالش با باطل است که حق غالب می گردد. حصارشکنی هم از آسیب هاست . درحصار شکنی هر مرزی را برمی دارند و بی مرزی را حاکم می کنند . نمونه این بی مرزی و التقاط در عرصه مهدویت ، آن است که کسانی معتقد شوند ،(مهدی) اسم خاصی برای فرد معینی نیست ، بلکه نمادی کلی برای اشاره به چیرگی نهایی حق و عدالت بر باطل و بیدادگری است و مصداق این نماد می تواند هرکسی باشد.

2. کمال گرایی(غیر واقع گرا) و سهل انگاری: این که کمال گرایی چگونه در عرصه تربیت مهدوی آشکار می گردد ، زمینه این امر آن است که مهدی (ع) عهده دار رسالتی سترگ است و این رسالت ، جز با یارانی نستوه به انجام نمی رسد . در نظر بودن چنین غایت بلندی در مسأله مهدویت ، زمینه ساز آسیب تربیتی کمال گرایی می گردد. مربیان ، بدون توجه به وسع فهمی و عملی افراد ، آنان را از همان ابتدا به فتح این قله عظیم می خوانند ، لذا فرد از همان آغاز از مقصد ومقصود اعراض می کند . در نقطه مقابل کمال گرایی ، سهل انگاری است ؛ یعنی جایی برای مهدویت ، در ذهن و ضمیر فرد فراهم نمی آید و سهل انگاری نسبت به مهدویت در تربیت دینی ، به منزله از دست نهادن این تأثیر عظیم تحول بخش در شخصیت افراد است .

3. گسست و دنباله رویی: هنگامی که مباحث و مطالب مربوط به مهدویت ، به زبانی مهجور مطرح گردد یا با مسائل و مباحثی که نسل جدید با آن ها درگیر است ارتباط نیابد ، گسست رخ می دهد . در نقطه مقابل ، قطب آسیب زای دیگر دنباله روی نسل پیشین نسبت به نسل جدید است که می تواند در عرصه مهدویت به دوشکل آشکارشود : اول؛ سخن نگفتن از آن ، به سبب این که ذائقه نسل جدید، خوش نمی آید ، دوم ؛ فرو کاستن مهدویت به شکل های رایج حکومت، مانند دموکراسی . هیچ یک از دو روش مطلوب نیست . پس کسانی که مسأله مهدویت را در جریان تربیت دینی مطرح می کنند ، باید هم تناسب و هماهنگی آن را با ذهن و زبان نسل جدید بازشناسی کنند و هم مراقب باشند که آن را به امیال و آرای رایج آنان فرو نکاهند.

4. مرید پروری و تکروی: مرید پروری،صورت تحریف شده امامت است ،یعنی افراد ، امامان را چنان بستایند که گویی آنان ، منشأ اولیه حق و حقیقت اند (محب غال) افراطی گری آنان در این است که امام را از حد خویش فراتر می برند و او را به مقام الوهی بر می کشند ، در حالی که حضرت ، کارگزار و فرمانبر خداست . قطب دوم آسیب ، تکروی است ، یعنی نفی امامت یا تعمیم امامت . در حالت تکروی ، فرد تربیت شونده در حد خود محدود می شود و از بهره جستن از نمونه ها و الگوهای برجسته باز می ماند.

5. قشری گری و عقل گرایی: قشری گری در دین ، مانع فهم عمق معارف دینی می گردد و از این رو ، بستری برای رشد کج فهمی و انحراف و بدعت است در دوران غیبت هم ، قشری بودن افراد، آنان را به تعبیرهای نادرست از احکام دینی خواهد کشاند ؛ چنان که هنگام ظهور حضرت ، سخنان او و احکام دینی که او مطرح می سازد ، در نظر مردم ، جدید و ناشناخته است . از سوی دیگر ، عقل گرایی نیز یکی دیگر از ورطه های لغزش است؛ یعنی این که انسان در عرصه دین ، همه چیز را پس از اثبات قطعی عقل بپذیرد.چنین تصوری نه با واقعیت عقل هماهنگ است و نه با تربیت دینی .

6. خرافه پردازی وراز زدایی: خرافه پردازی یعنی حقایق ماورای طبیعی دین ، دست خوش عوام زدگی گردد و بستر مناسبی برای خرافه پردازی فراهم آید و عده ای داعیه رویت حضرت در خواب وبیداری کنند؛ هرچند امکان این امر ، در اصل منتفی نیست . راز زدایی هم یعنی امور ، مانند اموری طبیعی نگریسته شوند و ردپای هر امر ماورای طبیعی در آن ها محو گردد ، مانند ابن خلدون که معتقد است مراد از ظهور مهدی (ع) پیدایش حکومتی مبتنی بر اتحاد قبایل سادات اطراف مدینه و حجاز است.

7. انحصارگرایی و کثرت گرایی: انحصارگرایی یعنی اعتقاد به حکومت عدل مهدی(ع) ، موجب تحریم هر حکومتی حتی عدل پیش از آن گردد، که متأسفانه این دیدگاه عملا در میان برخی از معتقدان به مهدویت آشکار شده است ، و این که هر حکومتی قبل از حکومت مهدی (ع) طاغوت است ، فهمی آسیب زا از مهدویت است، چون پیامد عملی چنین فهمی ، عدم تلاش برای برقراری حکومت عادلانه پیش از ظهور است وحاصل عملی آن ، تمکین نسبت به هر گونه حکومت جور پیشه خواهد بود . در مقابل، کثرت گرایی نیز قطب دوم آسیب است . کثرت گرایی به مفهوم برابر دانستن طریقه های مختلف ، می تواند به این نتیجه منجر شود که هر وضع موجودی ، شروع تلقی شود و بالاخره کثرت گرایی به تجویز هر حکومتی ختم خواهد شد.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آل اَعیَن

از بزرگترین خاندان علمی كوفه و از خواص شیعیان اهل بیت (ع) بوده كه مدت رهبری این سلسله ، از اوائل عصر حضرت سجاد (ع) ، حدود سال 61 ق تا اواخر غیبت صغری و وفات آخرین سفیر حضرت حجت (ع) در سال 329 ق ادامه داشت و در این مدت ، بسیاری از علماء و فقها و ادبا و مفسرین و راویان حدیث از این دودمان برخاسته اند.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آمادگی برای غیبت

بعد از امام هشتم ، دیگر امامان معصوم برای همگان ظاهر نمی شدند . بلكه فقط برای خواص شیعه، آن هم در موارد خواص ، ظاهر می شدند. حتی پاسخ سوالات و رفع نیازمندی های آنها را غالبا از پشت پرده انجام می دادند ، تا شیعیان را برای غیبت ولی عصر (عج) آموزش دهند و آماده كنند .

در پرتو همین تجربه و تمرین بود كه غیبت امام برای شیعیان گران نبود ، در صورتی كه برای دیگران سخت و دشوار بود ، زیرا آنها از چنین دوران تمرین ، بی بهره بودند . هر چه دوران غیبت صغری نزدیكتر می شد، استتار امامان بیشتر می گردید و لذا می بینیم در زمان امام هادی و امام عسكری (ع) این مسأله محسوس تر و ملموس تر است .

مسعودی می نویسد: «روایت شده كه امام هادی (ع) غیر از عده ی كمی از یاران خود ، از نظر اغلب شیعیان غایب بود. موقعی كه امر امامت به امام حسن عسكری (ع) واگذار شد ، آن حضرت با خواص شیعیان خود و غیر آنان از پشت پرده صحبت میكرد . علت این كه آن حضرت و پدر بزرگوارش این عمل را انجام می دادند ، این بود كه مقدمه ی غایب شدن امام زمان (عج) را فراهم كرده باشند تا شیعیان با این موضوع مأنوس شوند و منكر غایب شدن امام نشوند و مردم به پنهان بودن امام عادت كنند .»

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آشوب جهانی


یكی از نشانه های آخرالزمان ، آشوب های جهانی است . جنگها و ویرانی های بسیاری از آخرالزمان روی می دهد .

یامبر اكرم (ص) می فرماید : بر امت من بلایی نازل میشود كه سخت تر از آن شنیده نشده است . زمین با این همه وسعت بر آنها تنگ میشود . در حدیث دیگری می خوانیم : بلایی به این امت می رسد كه مردان آن پناهگاهی نمی یابند كه از ستم ستمگران به آنجا پناه ببرند . از آن پس هر روز اوضاع سخت تر میشود ، دنیا بیشتر پشت میكند ، مردم بخیل تر می شوند ... و قیامت در عهد بدترین مردمان برپا میشود.

نیز پیامبر اكرم (ص) فرموند : پس از من چهار فتنه بر شما فرود می آید كه در اولی خون ها مباح میشود ، و در دمی خون ها و ثروت ها مباح میگردد ، و در سومی خون ها و ثروت ها و ناموس ها مباح میشود و در چهارمی آشوبی كور و كر جهان را مضطرب می سازد ... و مردم تلخی حوادث و فشار آشوب را لمس میكنند .
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آس

درختی اشت كه در بهشت كاشته شده است . عصای حضرت موسی (ع) از شاخه ی آن درخت بود و آن را جبرئیل (ع) برای او آورد .
حضرت مهدی (عج) هنگام ظهور ، عصای حضرت موسی (ع) را همراه دارد . آس ، درختی است بلندتر از انار ، دارای گل و برگی معطر و تخمش سیاه است . در مناهی رسول اكرم (ص) از خلال كردن با چوب آن نهی شده است .

در حدیثی از پیامبر اكرم (ص) آمده : «ورائحة ابنتی فاطمه الزهراء، رائحة السفرجل و الآس و الورد.»

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آزمون یاران حضرت

همه انبیاء و مصلحان الهی ، هسته های اصلی نهضت خویش را با آزمایش برگزیده اند ، چرا كه راه دشوار است ، و آمیخته با رنج ها و بدون داشتن یارانی آبدیده ، سرد و گرم چشیده ، فداكار و وفادار ، نمی توان خطر كرد.

طالوت ، كه در روایات ، یاران مهدی به یاران او تشبیه شده اند ، در نبرد با جالوت ، لشكریانش را با تشنگی آزمود . تن پروران و ناشكیبایان نظم را بر هم زدند ، حریصانه به آب افتادند ، ولی صبور مردان از آن ، لب تر نكردند . از این راه ، روشن شد كه گروه نخست ، ارزش و توان همراهی با طالوت را ندارند و سرانجام ، در رویارویی با سپاه دشمن ، وحشت آنان را فراگرفت و از جنگیدن ، باز ماندند ، ولی گروه دوم كه ایمان فكری و بصیرت واقعی داشتند ، همه پیروزی را در اختیار خدا دیدند و صبورانه مقاومت ورزیدند . یاران مهدی (عج) نیز برای رسیدن به درجه ی شایستگی همراهی ، از غربال های گوناگون گذر داده می شوند و پس از پیمودن مراحل دشوار ، به قله رفیع «نصرت» بالا می روند .

پاره ایی آزمایش ها پیش از قیام صورت میگیرد و پاره ای پس از آن .طولانی شدن غیبت، فتنه ها، فریبندگی ها، افكار باطل، جاه و مقام، جلوه فروشان، محراب داران، دین به دنیا فروشان، عالِم نمایان و ... بسیاری از منتظران را از راه باز می دارند . به میزان درجات ایمان و گذر از آزمون ها، منتظران متمایز می شوند و به میزان مایه های ایمانی، در یاری امام بر یكدیگر پیشی می جویند. به فرموده ی امام صادق (ع) : «در وقت ظهور ، برخی یاران، شب در بستر ناپدید می شوند و فردای آن روز در مكه اند و گروهی روز در آسمان راه میسپارند . گفتم :فدایت شوم كدام یك ایمانشان بیشتر است ؟ فرمودند : آن كه در آسمان حركت میكند.»

پس از گرد آمدن نیروها، آزمون ها سخت تر میشود. امام با آزمون های جسمی و روانی، باورها را به آزمایش میگذارد. ازجمله، همانند طالوت كه سپاهیانش را با تشنگی آزمود ، یاران امام نیز با تشنگی امتحان خواهند شد . فراتر از آن، امام بی پروا به باورهای خرافی و عوامانه حمله میبرد و دور از دسترس و پوشانده شده در غبار فراموشی را آشكار می سازد.

در این تكان های فكری، صاحبان بصیرت و معرفت ، تزلزلی به خود راه نداده و استوار بر جای می مانند ، ولی آنان كه در باورهای خود ناخالصی دارند و اندیشه را از سرچشمه نگرفته اند و در حقانیت امام تردید كرده اند ، از پیروان حضرت پراكنده می شوند . هنگام سخنرانی امام در مسجد كوفه و تخریب دیوار مسجد پیامبر، تفاوت های فكری و بینش همراهان به بوته آزمایش در می آید و درجه و رتبه یاران در پیروی فرامین امام ارزیابی می شود.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آزمون غیبت

آزمایش های دینی برای ایمان آورندگان در همه زمان ها ، قانون الهی است :

« أحسب الناس أن یتركوا أن یقولوا آمنا و هم لا یفتنون » اما این قانون ، در روزگار غیبت به دو جهت مورد تأكید است :

1- آنكه امام از نظرها پنهان است و منتظران ، منتظر ظهور اویند و چون این امر به درازا می كشد ، افكار و دعوت های باطل ، در میان مسلمانان پدید می آید و گروهی گمراه می شوند .
1- در این دوران ، شرایطی به وجود می آید و اوضاعی بر جوامع حاكم می شود كه مگاهداشتن دین ، بسیار دشوار می شود . بیشتر مردمان ، به انگیزه های گوناگون ، ایمان دینی خویش را در زندگی از دست می دهند و دینداری را كنار می نهند .

امام رضا (ع) درباره ی آزمایش در دوران غیبت می فرمایند : « آنچه گردن های خود را به جانبش دراز كرده اید (تشكیل حمومت آل محمد (ص)) اتفاق نمی افتد ، تا این كه مشخص شوید و امتحان گردید و باقی نمی ماند از شما مگر اندكی .»
نعمانی ، باب دوازدهم از كتاب "الغیبة" خویش را به امتحان شیعیان در عصر غیبت اختصاص داده و احادیث گوناگونی در این زمینه آورده است . اما مهمترین انگیزه ای كه سبب میگردد در دوران غیبت ، دینداران با آزمایش های اعتقادی و عملی بسیار رو به رو گردند ، عبارتند از : گسترش زمینه های ناباوری ، افزایش انگیزه های انحراف و گریز از دین ، ستیزه جویی ها با دینداری .

پس قانون آزمایش و غربال شدن مؤمنان ، در ظرف زمانی غیبت كه گمراهی ها و ستم ها هجوم می آورند ، در شكوفا شدن حق جویی و خلاصی دینیِ دینداران و شایستگی برای حضور در جهادی فراگیر و سخت در ركاب حضرت مهدی (عج) نقشی اساسی و زیربنایی دارد . به فرموده ی پیامبر اكرم (ص) چشم به راه فرج داشتن ، همراه با صبر و استقامت ، عبادت است .


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آرماگدون

كلمه ی «Armageddon»،«هَرْمَجِدُّون» واژه ای است اصلا یونانی كه بنا به تعریف واژه های آمریكایی همچون فرهنگ «وبستر» به معنی نبردهایی حق و باطل در آخرالزمان است .

همچنین این واژه نام شهری است در منطقه عمومی شام كه بنا به آنچه در بابا شانزدهم مكاشفات یوحنا ، در عهد جدید آمده است ، جنگی عظیم در آنجا رخ می هد و مرحله حاضر از زندگی بشر در آن زمان پایان می یابد. به عبارتی نبرد مذكور ، مقدمه تحولی بزرگ است كه سرنوشت نهایی آدمی بر روی كره زمین به آن بستگی دارد .

حادثه شرف ظهور ، حادثه ای بزرگ است و قدرت های بزرگ جهان ، سیاست خارجی خود را بر مبنای حوادثی كه پیش از آن رخ می دهد جهت داده و نقشه های نظامی خود را به شكلی سامان داده اند كه آمادگی های لازم برای این حادثه در آن ملحوظ باشند . این در حالی ایت كه مؤسسات دینی و رسانه های این دولت ها نیز ، مردم خود را برای پیشباز این جادثه آماده می سازند .

ما بقی در ادامه مطلب . . .

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ادامه نوشته

پوستر آثار دعای فرج

برای مشاهده در اندازه ی واقعی ، بر روی تصویر كلیك نمائید

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آثار دعای فرج



روایات مختلفی به بیان آثار ، فوائد و ویژگی هایی كه بر دعا كردن برای تعجیل فرج مترتب است ، پرداخته است كه به پاره ای از آن ها اشاره میكنیم :

1. فرمایش حضرت ولی عصر (عج): بسیار دعا كنید برای تعجیل فرج كه فرج شما در آن است.

2. این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها است.

3. اظهار محبت قلبی.

4. نشانه ی انتظار است.

5. زنده كردن امر ائمه اطهار (ع) است.

6. مایه ی ناراحتی شیطان لعین است.

7. نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان است.

8. اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است ، كه اداء حق هر صاحب حقی ، واجب ترین امور است.

9. تعظیم خداوند و دین خداوند است.

10. حضرت صاحب الزمان (عج) در حق او دعا میكند.

مابقی در ادامه مطلب . . .

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...
ادامه نوشته

آدینه

نام آخرین روز هفته نزد مسلمانان است ، مانند شنبه نزد یهود و یکشنبه نزد نصاری و در روایات ، روز ظهور حضرت مهدی (عج) است .


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آداب ملاقات با حضرت


آدابی که به برکت آنها میتوان حضرت را در خواب یا بیداری زیارت کرد ، بسیار است.


پاره ای از آن ها چنین است :
• مداومت بر عمل نیک.
• انابه و تضرٌع در چهل روز به قصد ملاقات حضرت.
• رفتن چهل شب چهارشنبه در مسجد سهله یا چهل شب جمعه در کوفه و عبادت کردن در آنجا.
• زیارت سیٌدالشهدا در چهل شب جمعه.
• مداومت در دعا در چهل روز.
• همراه با مراقبت در طعام و شراب از حیث حلال یا حرام بودن آن در آن ایام.
خواندن این دعا بعد از هر نماز واجب :
«اللهم بلغ مولانا صاحب الزمان اَینما کان و حیثما کان من مشارق الارض و مغاربها سهلها و جبلها عنٌی ...»

در بعضی از کتب آمده است که هر کسی بخواند یکی از انبیاء و ائمه (ع) را (یا سایر مردم یا فرزندان خود را) در خواب ببیند ، سوره ی «و الشمس» و «انٌا انزلناه» و «قل یا ایٌها الکافرون» و «قل هو الله احد» را صد مرتبه بخواند و صد مرتبه صلوات بر پیامبر (ص) بفرستد و بر طرف راست بخوابد ، همانا آنچه را که قصد کرده در خواب خواهد دید.



شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آخرین دیدار عمومی حضرت



آخرین دیدار عمومی حضرت مهدی (عج) با شیعیان ، روز هشتم ربیع الاول سال 260 هجری بوده است که در مراسم تشیع جنازه ی پدر بزرگوارش حضرت عسکری (ع) ظاهر شد و بر جنازه ی پدرش نماز خواند و سپس غایب شد.
این دیدار در سامّرا و در خانه ی پدرش امام حسن عسکری (ع) انجام یافت .

از آن زمان تاکنون ، دیگر ملاقان رسمی و عمومی میان آن حضرت و دیگران به وقوع نپیوسته است .


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آخرین دولت



تعبیرهایی که در روایات در مورد دولت و حکومت امام مهدی (عج) آمده چنین است :


1. «دولت جهانی»: که اشاره به قلمرو و حکومت دارد.
2. «دولت عدالت»: که اشاره به بسط عدالت در زمان حاکمیت این دولت دارد.
3. «دولت کریمه»: که اشاره به محوریت کرامت انسان در این دولت دارد و به طور مشخص بیان شده که کرامت مداری یعنی عزٌت اسلام و مسلمین از یک سو و ذٌلت و نفاق منافقان از سوی دیگر.
4. «دولت صالحان»: که اشاره به صالح بودن زمامداران آن است.
5. «دولت حق»: که اشاره به حق مداری این دولت و نتیجه ی آن یعنی بسط حق و رفع باطل است.
6. «دولت مستضعفان»: که اشاره به حاکمیت یافتن کسانی دارد که از سوی صاحبان زر و زور و تزویر به استضعاف کشیده شده اند.
7. «دولت امنیت»: که اشاره به امنیت فراگیر در آن دولت است ، امنیتی که هم اجتماعی است و هم ایمانی.
8. «دولت رفاه»: که اشاره به فراگیری رفاه در پهنه ی زمین است و ...
یکی دیگر از تعبیرهایی که از دولت مهدوی شده ولی کمتر مورد توجه قرار گرفته ، تعبیر «آخرین دولت» است.


ما بقی متن در ادامه مطلب . . .
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...
ادامه نوشته

آخرالزمان


«آخرالزمان» اصطلاحی است در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا ، به معنای آخرین دوران حیات بشر و قبل از برپایی قیامت.

در فرهنگ اسلامی ، آخرالزمان ، هم دوران نبوت پیامبر اكرم (ص) تا وقوع قیامت را شامل میشود و هم دوران غیبت و ظهور مهدی موعود (عج) را.


ما بقی متن در ادامه مطلب . . .


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ادامه نوشته

آثار ظهور

آثاری كه در راوایات برای قیام موعود آخرالزمان بر شمرده شده است .

1- ثروت ها به طور مساوی تقسیم میشود.
2- رضایت و خشنودی همگانی است.
3- فقر و بینوایی ریشه كن خواهد شد.
4- همه مردم در امنیت به سر خواهند برد.
5- بركات آسمانی نازل میشود.
6- همگی در رفاه به سر میبرند.
7- زمین گنجهای پنهان خود را آشكار میكند.
8- دامها و چهارپایان زیاد میشوند.
9- رفع مزاحمت ها و ایجاد آسایش برای عموم مردم است.
10- پرده های ظلمت كنار میرود.
11- ایجاد برادری و مواسات میان انسان ها است.


شرح هر قسمت در ادامه مطلب . . .
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ادامه نوشته

آثار حضرت


با توجه به حضور محدود و كوتاه مدت آن حضرت در دوران پدربزرگوار خود و محدودیت های فراوانی كه در دوره ی غیبت برای آن حضرت وجود داشت ، نباید انتظار داشت كه مطالب بسیاری از آن امام همام به دست ما برسد ، اما با وجود همه ی این محدودیت ها ، از آن حضرت آثاری چند به یادگار مانده است كه گرچه محدود است ، اما برخی از آنها بسیار مهم و راهگشا می باشند .

آثار آن حضرت عبارتند از :

1- روایات و احتیاج ها
2- دعاها و نمازها
3- زیارت نامه ها
4- توقیعات و بیانات



1- روایات و احتیاج ها :
این روایات به ایام كودكی و دوران كوتاه زندگی آن حضرت در زمان حیات پدر پزرگوارشان باز میگردد .

2- دعاها و نمازها :
در دعاهایی كه از آن حضرت به ما رسیده ، مضامین بلند و متعددی مطرح شده است . مضامینی همچون : شناخت خداوند ، مقام شامخ اهل بیت (ع) ، مقام امام زمان (عج) ، قیامت ، انتظار فرج ، وظائف مؤمنان در عصر انتظار ، پیروزی حق بر باطل ، صبر در شدائد ، رفع گرفتاری ها از مؤمنین ، دعا در حق پیامبر و امام معصوم (ع) ، قضای حوائج و بسیاری از مسائل اخلاقی و رفتاری دیگر .
افزون بر دعاها ، نمازهای متعددی نیز از آن حضرت نقل شده است .

3- زیارت نامه ها :
زیارت ، امام شناسی و گویای رابطه انشان با امام است . در زیارتنامه های منسوب به آن حضرت ، معارفی بلند از امام شناسی ، شأن و مرتبت آن بزرگواران و وظایف و تكالیف مؤمنان نسبت به آنان و نیز برخی حقایق و مجاهدت ها و تاریخ امام معصوم (ع) آورده شده است .

4- توقیعات و بیانات :
آن حضرت توقیعات (نامه های) متعددی به برخی از نایبان خاص (نواب اربعه) یا نایبان عام (همچون شیخ مفید) و یا بعضی از شیعیان و پیروان خود دارد . بعضی از این نامه ها در جواب برخی پرسش ها و بعضی دیگر ابتدائا از جانب آن حضرت صادر شده است .

محتوای این نامه ها حاوی مسائل متعدد و مختلفی است . مسائلی همچون : پرسش و پاسخ های فقهی ، نقش امام در دوران غیبت ، برخی هشدارها و پیشگویی ها ، تأیید و تكذیب برخی افراد ، وظائف منتظران ، مرجعیت فقها در عصر غیبت و ...

افزون بر توقیعات ، از آن حضرت سخنان فراوانی نیز در باب مسائل مختلف به یادگار مانده است . این سخنان از جانب كسانی نقل شده است كه به حضور حضرت شرفیاب شده اند .

«محمد بن عثمان عَمروی» دومین سفیر آن حضرت میگوید :

«آم حضرت را برای آخرین بار در كنار خانه ی خدا دیدم كه چنین میگفت :
(اللهم انجزلی ما وعدتنی)/(خدایا! آن چه كه به من وعده كردی ، انجام ده)

و دیدم كه در مستجار ، پرده ی كعبه را گرفته و عرضه می دارد :
(اللهم انتقم لی من اعدائی)/(خدایا انتظام مرا از دشمنانم بگیر) »
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آثار انتظار

كسی كه انتظار قیام مصلح جهانی را دارد در واقع ، انتظار انقلاب و تحولی را دارد كه وسیع ترین و اساسی ترین انقلاب های انسانی در طول تاریخ بشر است ، انقلابی كه همه شؤون زندگی انسان ها را شامل می شود .

انتظار ، همیشه از دو عنصر نفی و اثبات تشكیل میشود ، یعنی ناراحتی از وضع موجود و عشق و علاقه به وضعیت بهتر .

پس كسانی كه در انتظارند ، اگر در ادعای خود صادق باشند ، باید این آثار در آن ها آشكار شود :

1- خودسازی فردی
2- خودسازی اجتماعی
3- حل نشدن در فساد محیط
4- پایداری در برابر رهبری های فاسد و مبارزه با فساد



1- خودسازی فردی :
منتظِر ، همیشه باید خود ساخته و آماده باشد . برای تحقق بخشیدن به چنین انقلاب عظیمی ، مردانی بزرگ ، مصمم ، نیرومند ، خودساخته ، شكست ناپذیر و دارای بینش عمیق لازم است . خودسازی برای چنین هدفی ، مستلزم به كار بستن برنامه های اجتماعی ، فكری و اخلاقی است .

2- خودسازی اجتماعی :
منتظِر ، علاوه بر خودسازی خویش ، باید مراقب حال دیگران نیز باشد و علاوه بر اصلاح خویش ، در اصلاح دیگران و جامعه ی خود نیز بكوشد . در میدان مبارزه ، هیچ فردی نمی تواند از حال دیگران غافل بماند ، بلكه موظف است هر نقطه ضعفی را كه در هر كجا میبیند ، اصلاح كند و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید .

3- حل نشدن در فساد محیط  :
یكی از آثار انتظار ، عدم تسلیم در برابر آلودگی های جامعه است . هنگامی كه فساد فراگیر میشود و بیشتر مردم را به آلودگی می كشاند ، گاهی افراد پاك در یك بن بست روانی قرار میگیرند ، و از اصلاحات ، مأیوس میشوند و فكر میكنند كار از كار گذشته است و دیگر امیدی برای اصلاح نیست ، این نومیدی ممكن است آنان را به صورت تدریجی به فساد و همرنگی با محیط بكشاند . تنها چیزی كه می تواند در آن ها روح امید بدمد و به مقاومت و خویشتن داری دعوت كند ، امید به اصلاح نهایی و ظهور مصلح جهانی است .

4- شایداری در برابر رهبری های فاسد و مبارزه با فساد :
هر كس سرگذشت دستگاه های جبار بنی امیه ، بنی عباس ، امویین اندلس ، سلاطین عثمانی و دیگر كسانی را كه بر جوامع مسلمان به اسم اسلام و حاكم مسلمان ، در هند ، ماوارءالنهر ، ایران ، مصر ، شام و نقاط دیگر آسیا ، آفریقا و اروپا مسلط شدند بخواند ، می فهمد كه چه وضع نا امید كننده ایی پیش آمد كه مسلمانان را در برابر این وضعیت نگاه داشت و آنها را در حال اعتراض به اوضاع و تقاضای اجرای برنامه های اسلامی دلیر میكرد ، وعده های قرآن و پیامبر (ص) بود كه : این دین از بین نمی رود و آینده برای اسلام است .

این وعده ها بود كه مسلمانان را در برابر حوادثی مانند تسلط بنی امیه ، جنگ های صلیبی ، هجوم چنگیز و سرانجام ، استعمار قرن اخیر ، پایدار نگه داشت و مسلمانان را علیه آنان به جهاد و پیكار برانگیخت . بنابراین مسلمانان ، تسلیم ظلم و فساد نمی شود و با ستمگران و مفسدان همراه و هم صدا نخواهد شد .


البته آثار انتظار ، منحصر به این چهار اثر نیست .


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آتش و دود

در نشانه های آخرالزمان آماده است ، آتش و دودی در خاور زمین بر میخیزد كه تا چهل شب مشتعل میشود . قیامت بر پا نمیشود تا در یكی از وادی های حجاز ، آتش روان گردد.

تعبیر سَیَلان و روان در مورد آتش محل تأمل است ، زیرا آتش هنگامی می تواند روان گردد كه جسم شعله ور ، یك جسم سیال و مایع باشد و آن چیزی جز نفت نیست . برخی از این آتش ، تعبیر به منفجر شدن چاه های نفت كرده اند.

امیر مؤمنان علی (ع) می فرماید : پیش از قیام قائم (عج) مردم با یك سلسله از نشانه های آسمانی بیم داده می شوند : 1- آتشی كه در آسمان پدید آید و ...

در حدیث دیگری آمده است : عمودی از آتش در طرف مشرق در آسمان پدید می آید كه همه ی مردم روی زمین آن را می بینند . هر كس آن زمان را درك كند ، برای خانواده اش مواد غذایی یك ساله را تأمین كند.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...